۲۳ سال از حملات یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ در ایالات متحده امریکا میگذرد. حملاتی که در ۷ ماه اکتوبر همانسال، دستور عملیات نظامی ایالات متحده در افغانستان و آغاز «مبارزه با هراسافگنی» را به دنبال داشتند.
جنگ امریکا و متحدانش در برابر هراسافگنی در افغانستان، ۲۰ سال به درازا کشید. افغانستان در سایه حمایت جهان، به دستاوردهای زیادی رسید که نظام جمهوری، تشکیل ارتش، آزادی بیان و مشارکت زنان در همه روندها، از بزرگترین دستاوردهای این دوره بودند.
از همینرو، تا سه سال پیش در یازدهم سپتامبر در نشستهای رسمی و یا برنامههای رسانهیی در افغانستان، از این روز همچون نقطه تحولی یاد میشد. اما با فروپاشی نظام جمهوریت و برگشت طالبان به قدرت، اکنون در این روز، بیشتر به فرصتهای از دست رفتهی بیش از دو دهه اخیر و اینکه جهان چگونه کابل را تنها گذاشت، پرداخته میشود. بهویژه از این رهگذر که زنان و دختران، همانند دوره قبل از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ خانهنشین شدهاند و حق کار و آموزش از آنان گرفته شده است. زنانیکه در دورهی جمهوریت، حق شرکت و نامزدی در انتخابات را داشتند و افزون بر کار در نهادهای دولتی و غیردولتی، میتوانستند به کارهای بازرگانی هم بپردازند.
اکنون، بیشتر این زنان در چهاردیواری خانهها ماندهاند و دستههایی از آنان یا افغانستان را ترک کردهاند و یا در کشورهای همسایه، منتظر رسیدن ویزههایشان، برای رفتن به کشورهای غربی استند.
نوریه (نام مستعار)، یکی از همین زنان است که در ۱۱ سپتامبر امسال، برای بررسی درخواست ویزهاش، به یکی از سفارتخانههای غربی در یکی از کشورهای همسایه افغانستان، فراخوانده شده است.
او میگوید: «امروز وقتی از ۱۱ سپتامبر یاد میشود، وحشت میگیرم. سابق کوشش داشتم به تحولات آمده در افغانستان پس از این تاریخ فکر کنم؛ ولی حالا فکر میکنم پس از ۲۰ سالی که در افغانستان اینهمه قربانی داده شد، چه فایده داشت؟»
او در باره همزمانی قرارش در سفارت با این تاریخ میگوید: «یکبار این تاریخ برای شهروندان افغانستان در نجات را باز کرد. امیدوارم برای من این تکرار شود و ویزهام را بدهند.»
ولی در داخل افغانستان، بیشتر زنان، نه به فکر ۱۱ سپتامبر اند و نه تاریخ دیگری. منعشدن از کار در بیرون خانه، بزرگترین گرفتاری ذهنی این روزهای آنان را میسازد.
رحیمه که تا قبل از سقوط جمهوریت، کارمند یکی از نهادهای غیردولتی بود، میگوید که دیگر به موضوعاتی چون پیکار با هراسافگنی و تأمین حقوق بشر و حقوق زنان و اینها، بیباور شده است و فقط در جستوجوی منبع درآمدی برای خانوادهاش است.
او میافزاید: «دو دهه مبارزه و بعدش هم تروریزم پیروز شود؟! اینجا کیها قربانیان اصلی بودند؛ نسل جوان، دختران، زنان! اینها در یک شرایط متفاوت بزرگ شدند، درس خواندند، کار کردند و بالاخره همهچیز از نزدشان گرفته شد.»
در این میان، بسیاریها، بدین باورند که افزون بر عوامل خارجی و بحث اینکه جهان کابل را ترک گفت؛ عوامل داخلی و منطقهیی نیز در برگشت افغانستان به شرایط قبل از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ اثرگذار بودند و باعث تضعیف تدریجی ساختار سیاسی و اجتماعی این کشور شدند.
وحید پیمان، یکی از روزنامهنگارانی که افغانستان را با سقوط جمهوریت ترک کرد، در این باره چنین دیدگاهی دارد: «اولین عامل مهم، عدم موفقیت در ایجاد یک دولت ملی پایدار و فراگیر در افغانستان بود. پس از سقوط طالبان در سال ۲۰۰۱، تلاشهای بینالمللی برای بازسازی افغانستان، به جای اینکه به یک ساختار دولتی فراگیر و پایدار منجر شود، بر یک دولت بسیار متمرکز و وابسته به حمایتهای خارجی تکیه کرد. این مدل دولتسازی، بهویژه به دلیل فساد گسترده در بدنههای دولتی و ضعف در اجرای قانون، نتوانست به خواستههای مردمی پاسخ دهد و بیاعتمادی گستردهای در میان مردم به وجود آورد.»
از سوی دیگر، وقتی بحث امنیت در افغانستان، از زمان به قدرت رسیدن طالبان در این کشور مطرح میشود، انتقادها از ادامه پیوند این گروه با شبکههای هراسافگن بالا میگیرد.
در حالیکه طالبان این انتقادها را رد کرده و بر متعهد ماندن به مواد موافقتنامه دوحه تأکید دارند، اما برخی از نهادها و مقامهای پیشین امریکایی صداقت طالبان را در این زمینه زیر پرسش میبرند و کشتهشدن ایمنالظواهری(رهبر پیشین القاعده) در کابل در جولای ۲۰۲۲ را اثباتی برای پیوند پایدار این گروه با شبکههای هراسافگن میدانند.
روزنامهنگاران افغانستان نیز که چگونگی مذاکرات دوحه را زیر ذرهبین داشتند، همواره این توافق را زیر پرسش میبرند.
وحید پیمان در این باره میگوید: «توافق دوحه میان امریکا و طالبان به نوعی خروج بیقید و شرط نیروهای امریکایی را فراهم کرد، بدون اینکه طالبان تعهدات مشخصی برای کاهش خشونتها یا قطع روابط با گروههای تروریستی داشته باشند. این توافق، قدرت طالبان را به جای کاهش دادن، تقویت کرد و به آنها اجازه داد که بدون پذیرش مسوولیتهای واقعی، در مسیر به دست گرفتن دوباره قدرت گام بردارند.»
با گذشت بیش از دو دهه از رویداد ۱۱ سپتامبر، هراسافگنی هنوز در جهان ریشهکن نشده و در این مدت، کشورهای زیادی، آماج حملاتی – نه به بزرگی حملات ۱۱ سپتامبر – قرار گرفتهاند.
واشنگتن همواره بر موفقیتهایش در پیکار با هراسافگنی تأکید دارد و در این پیوند از کشتن سران القاعده یاد میکند؛ اما به باور آگاهان، این انتقاد که برنامه ملتسازی در افغانستان بهجایی نرسید، همواره بر مقامات امریکایی مسوول در این سالها، وارد خواهد ماند و منتقدان، عکسها و ویدیوهای برجامانده از خروج عجولانه سربازان امریکایی از افغانستان و فرار شهروندان این کشور در ماه اگست ۲۰۲۱ را همیشه به عنوان یک ناکامی بزرگ به رخ واشنگتن خواهند کشید.