بار دیگر کارزار «من افغان نیستم» برای بازتعریف هویت ملی در افغانستان به راه افتاده و فعالان اجتماعی و فرهنگیان خواستار برچیدن واژه «افغان» شدهاند.
نام کشور «افغانستان» و هویت ملی «افغان» از محورهای اساسی جنجال سیاسی و از موضوعات مورد منازعه در افکار عمومی طی چند دهه اخیر بوده، اما این هفته بار دیگر داغتر شده است.
بحث اصلی این است که آیا همه شهروندان افغانستان «افغان» اند و یا نه، فقط «پشتونها» میتوانند خود را «افغان» بخوانند و بقیه با هویت قومی خود شناخته شوند.
پس از آنکه رحمانالله لکنوال از باشندگان خوست در واشنگتن به گارد ملی امریکا حمله کرد و باعث توقف روند پذیرش پناهجویان افغنستان شد، کاربران در شبکههای اجتماعی به هویت قومی او اشاره کردند.
منتقدان اما با موضعگیری اعلام کردند که «همه افغان هستیم» و این کار لکنوال ربطی به زمینه اجتماعی و تعلق قومی او ندارد.
امرالله صالح، معاون پیشین ریاست جمهوری، در ایکس نوشت: «من افغان استم.»
همین امر سرآغاز بحث بیشتری شد و محیالدین مهدی، نویسنده و عضو پیشین پارلمان نوشت که سه دسته مردم خود را افغان میخوانند:
۱. آنانی که تبار پشتونی دارند؛ چون افغان نام اصلی قومی است که به زبان پشتو سخن میگویند.
۲.آنانی که بار معنایی و سیاسی آن را نمیدانند؛ و یا احساسی در این باره ندارند.
۳.آنانی که از این مدرک سودی یا معاشی دریافت میکنند و یا با بستن این تهمت بر خود، به طور بلااستحقاق به مقامی میرسند.
آقای مهدی میافزاید که «هیچ دلیل علمی و تاریخی، برای افغان خواندن تاجیکها، اوزبکها، هزارهها، و سایر اقوام غیر پشتون وجود ندارد.»
اما امرالله صالح میگوید: «قانون اساسی افغانستان همهٔ شهروندان کشور را – صرفنظر از قوم، قبیله و زبانشان – «افغان» خطاب میکند. تا زمانی که قانون اساسی جدیدی بهصورت قانونی تصویب و نافذ نشود، قانون اساسی دورهٔ جمهوریت همچنان اعتبار سیاسی و معنوی دارد و نمیتوان آن را در دنیای مجازی منسوخ اعلام کرد.»
صالح و همفکران او توجیه میکنند که «هویت ملی» یک موضوع متمایز از «هویت قومی» است و هویت ملی، هویت قومی را نفی نمیکند، چنانکه در تذکره الکترونیکی در کنار هویت قومی، هویت ملی نیز ذکر شده است.
اما فعالان اجتماعی و فرهنگی به چنین استدلالی بها نمیدهند و میگویند جامعه نفس این هویت ملی افغان را قبول ندارد، چه هویت قومی شهروندان را نفی کند یا نکند.
لینا روزبه حیدری، خبرنگار، میگوید تا زمانی که همه شهروندان در برخورداری از حقوق و دسترسی به امکانات، جایگاه برابری نداشته باشند، تراشیدن هویت ملی واحد برای آنان بیمعنا است.
روزبه نوشته است: «اگر ما همه افغان هستیم، چرا عدالت اجتماعی وجود ندارد، چرا ما در جامعه خود این حس را به وضوح تجربه میکنیم که ما شهروند دست اول و دوم هستیم.»
او افزوده است: «من همین اکنون اگر فریاد هم بزنم که من افغان هستم! انعکاسی که از جامعه به من میرسد این است که نه، تو یک تاجیک و فارسی زبان هستی و شهروند درجه دو! این فریاد من، فراتر از دهانم نخواهد رفت و هیچ تغییر و تحولی را در عرصه ترویج اتحاد ملی نخواهد داشت.»
امینی مهرجو تصویری از خود را بازنشر کرده است که در سال ۲۰۱۳ میلادی، در یک حرکت اعتراضی کارزار «من افغان نیستم» را به راه انداخته بودند.
او نوشته است: «حالا هم دیر نیست، همگی با پستی و هشتگ #iamnotafghan اعلام کنید شما افغان نیستید و نگذارید در ننگ و نفرینی که افغانها تولید میکنند ناخواسته سهیم باشید.»
فعالان کارزار میگویند «افغانیت» یک «هویت تحمیلی» از سوی قوم پشتون بر دیگر اقوام کشور است که در قانون اساسی تصویب ۱۳۸۳ خورشیدی رسمیت یافت.
نظام جمهوری و اکنون طالبان، با تصویب قوانین، همه شهروندان افغانستان را مجبور ساختهاند که «ملیت» شان در تذکره الکترونیکی و پاسپورت، «افغان» نوشته شود.
انور رحیمی، استاد پیشین دانشگاه میگوید «افغان بودن برای غیر افغانها -به ویژه هزارههاـ ننگ بزرگی است.»
او در فیسبوک نوشته است: «هزارهها اگر افغان میبودند، افغانها هم خودشان را هزاره میدانستند و تمام امتیازات را با آنها برادرانه تقسبم میکردند، نه اینکه فقط آنها را در بدنامیها، سرافکندگیها و رسواییهای شان شریک بدانند!»
آقای رحیمی گفته است: «اکنون وقت آن رسیده که ما باید بدون تعارف این همه ننگ را از دامان مان بیالاییم و خودمان باشیم.»
اما برخی از حامیان «افغانیت» پا را فراتر گذاشته و به تهدید جانی فعالان کارزار «من افغان نیستم» پرداختهاند.
از جمله، حمید خراسانی، از فرماندهان گروه طالبان در یک پیام ویدیویی میگوید کسانی که خود را «افغان» نمیدانند، «مسلمان» هم نیستند.
او تهدید کرده است که «اگر خود را افغان قبول ندارید… در هرکجا که باشید، مرگ به سراغ تان خواهد آمد.»